الگوهای تابآوری
۲-۲-۲-۱- الگوی بلاک و بلاک[۱]
در سال ۱۹۶۸ بلاک و بلاک (۲۰۰۶) به انجام مطالعهای طولی از رشد شخصیت مبادرت کردند در این مطالعه بزرگ محققان برای اولین بار مدلی از جفت کردن من- کنترل و من – تابآور در شخصیت را فراهم کردند. من- کنترل به یک مشخصه فردی اشاره دارد که به تکانههای رفتاری به عنوان ابزاری برای حفظ یا افزایش تعادل سیستم، پاسخ میدهد. اگرچه رفتارها ممکن است در درجه و میزان با هم متفاوت باشند. افرادی که معمولا خدمتگذار تکانههای درونی هستند اصطلاح “کم مهار شدگی” برای آنها به کار میرود و در مقابل اصطلاح “مهار کننده افراطی” به افرادی اشاره دارد که برای برآوردن تکانههای رفتاری و خدمتگذار بودن برای آن در فشار گذاشته میشوند. براساس نظر بلاک و بلاک (۲۰۰۶) تابآوری یک خودداری سازگارانه فردی است. اساسا من- تابآور به توانایی شخصی اشاره دارد که در زمانهای پریشانی از واکنشهای معمولی و یکسان به موقعیتها به واکنشها و ادراکهایی که در خور موقعیت باشد تغییر مییابند. محققان معتقدند که من- تابآور توانایی فرد را برای کاهش یا افزایش کنترل رفتار با توجه به نشانههایی که از محیط خاص بدست میآید، فراهم میکند. به گونهای ایده آل و آرمانی افراد با من- تابآور قادرند که به سرعت با محیط خود سازگار شوند، رفتارها را تغییر دهند و به پیشرفت اجتماعی و شناختی دست یابند و با اطلاعات جدید همگون شوند و بر اهداف متمرکز شوند و هنگامی که شرایط محیط به آن ها اجازه دهد استراحت نمایند. در مقابل افرادی هستند که به آسانی مبارزه نمیکنند و رفتارهایی از خود نشان میدهند که در پاسخ استرس متراکم شده است و غلبه کردن بر آسیبها و ضربههای روانی را به سختی تجربه میکنند.
بلاک و بلاک (۲۰۰۶) پایههای ساختاری نگهدارنده کارکرد شخصیت و رشد شخصیت را بررسی کردهاند. مطالعه آنها بر یک مدل مفهومی از شخصیت مبتنی است که طیف وسیعی از ابعاد رفتاری که در مرکز آنها ساختار من- کنترل و من- تابآور قرار دارد. نمونه آنها شامل ۱۲۶ کودک پیش دبستانی بود که آنها را تا بزرگسالی مورد مطالعه قرار دادند. ارزیابیهای اساسی و فراگیر در سنهای ۳۲، ۲۳، ۱۸، ۱۱، ۷، ۵، ۴، ۳ انجام شد. از این ۱۲۶ کودک اولیه ۱۰۴ شرکت کننده برای ارزیابی در سن ۲۳ سالگی و ۹۴ شرکت کننده برای سن ۳۲ سالگی قابل دسترس بودند. در اولینن مطالعه محقق استفاده از ابزارهای روانسنجی برای بالقوه بودن رشد را باز گذاشت تا روایی و پایایی آنها پایدار بماند. یافتهها نشان داد که از سن کودکی تا بزرگسالی تفاوتهای فردی در سطح من- کنترل برای هر دو جنس قابل شناسایی بوده است. هر چند تفاوتهای جنسیتی در مطالعات همبستگی برای سازه من- تابآوروجود داشت. به ویژه یافتهها نشان میدهد که تفاوتهای فردی در من- تابآور از سن اولیه تا بزرگسالی برای مردان پایدارتر است. دختران نسبت به پسران گرایش دارند که در محیطی رشد کنند که ساخت یافتهتر و جهتدارتر باشد (بلاک و بلاک، ۲۰۰۶).
۲-۲-۲-۲- الگوی مک کابین [۲]و همکاران
مک کابین و همکاران ۱۹۹۱ در ابتدا آنچه را که به عنوان الگوی تابآوری فشار خانواده، سازگاری و تطبیق شناخته شده بود را توسعه دادند که باعث شد نگاهها را به یک دیدگاه تابآوری و عناصر مهم کارکرد خانواده جلب کند. الگوی تطبیق خانواده (دراموند، مک کابین[۳]، ۲۰۰۲) مستقیما از این اثر سرچشمه میگیرد، اما، برخلاف الگوی مک کابین و همکاران، به جای دو فرآیندی که فرایندهای محافظتی و فرآیندهای آسیبپذیر را به طور جداگانه ارائه میدهد، تنها یک فرایند تکراری ساده وجود دارد. پیچیدگی بالقوه ارزیابی و مداخله خانواده به عنوان یک فرایند استثنایی و در حال پیشرفت، گرایش به سمت تقسیم نقاط قوت و ضعف خانواده را از بین میبرد و یک جهت دهی سیستماتیک رواج میدهد و متقابلا بر صرفه جویی و سودمندی تاکید میکند (دراموند، ۲۰۰۲).
الگوی تطبیق خانواده (موثر بر تابآوری) اظهار میکند که پویایی مبانی بین فرایندهای محافظتی و آسیبپذیر خانواده در پنج بعد ارائه شده است: تقاضاها، ارزیابیها، حمایتها، کنار آمدنها و تطبیق. تقاضاها، محرکهای تنشزا و فرآیندهای آسیبپذیری خانواده را ارائه میدهند. ارزیابیها، حمایتهای اجتماعی و استراتژیهای کنار آمدن، فرایندهای محافظتی خانواده را ارائه میدهند که متقابلا از تقاضاها، محرکهای تنشزا و تطبیق خانوادگی اثر میپذیرد (دراموند، ۲۰۰۲). الگوی تطبیق خانواده شامل:
۲-۲-۲-۲-۱- ارزیابی انطباقی[۴]
ارزیابی انطباقی شامل اعتقادات اعضاء خانواده میشود که یک حس سودمندی مستقل، انتظارات مثبت، پذیرش موقعیتهای زندگی و حفظ اعتماد و آرامش را به همراه دارد (دراموند، ۱۹۹۷). این فاکتور شامل این میشود که چطور یک خانواده و اعضاء آن با موقعیتهای بحرانی برخورد میکنند و متعاقبا بر تلاشهای آن ها برای حل مشکلات و تابآوری تاثیر میگذارد (والش[۵]، ۲۰۰۶). ارزیابی انطباقی، برای خانوادهها ویژگی با ارزش و مفیدی است که احتمال برخورد تطبیقی با مشکلات زندگی را افزایش میدهد، زیرا چنین ارزیابیهایی به عنوان نشانگرهای بهزیستی اختیاری به کار گرفته میشود (دینر[۶]، ۲۰۰۱) .
۲-۲-۲-۲-۲- تجارب جبرانی[۷]
تجارب جبرانی، یک شیوه حل مشکل به همراه دارد که یک اقدام شناختی با یک مولفه رفتاری است. “اقداماتی که کمک کننده هستند” (لازاروس[۸]، ۱۹۸۴). روشن کردن موضوعات و تعریف مجدد از یک موقعیت یک مولفه مهم در خانواده است (مک کابین، ساس من و پترسون[۹]، ۱۹۸۳). مستن[۱۰] (۲۰۰۱) تاثیر منابع مهارتی خانواده را به صورت جبرانی مشخص میکند. کانگر[۱۱] (۲۰۰۲) همچنین آن را یک حس مهارت خانوادگی با منبع روانشناختی جبرانی و شیوهای برای کاهش فشار عاطفی میداند. تجارب جبرانی، همچنین میتواند به صورت تجارب مهارتی خانواده در فضای مصیبت بار دیده شود. این مهارت شامل احساسات مثبت برای کنترل و تابآوردن دربرابر مسائل پیش آمده است که در موقعیتهای مشابه به صورت بحث و جدل تجربه شده است (لادار[۱۲]، ۱۹۹۲).
۲-۲-۲-۲-۳- حمایت اجتماعی[۱۳]
حمایت اجتماعی به عنوان یک فاکتور چند بعدی تشخیص داده شده است که شامل: خانواده گسترده، شبکههای خانواده، اجتماع و مدرسه، اشتغال و حرفههای حمایتی است (دراموند، ۲۰۰۲). این منابع حمایت اجتماعی، میتواند حمایت عاطفی، روانشناختی، اطلاعاتی، اقتصادی را به همراه داشته باشد (والش، ۲۰۰۲). محققان (امریکنر، ولف و توماس، ۱۹۹۴؛ هولان، موس، ۱۹۹۱؛ ورنر، ۱۹۹۳) [۱۴] نقش حمایت اجتماعی و اینکه چطور مستقیما به سلامت روانی مربوط میشود را بیان کردهاند. حمایت اجتماعی با بهزیستی عاطفی و توانایی در جبران شرایط منفی زندگی در ارتباط است (بروک، گان، ۱۹۹۵) [۱۵]. در تحقیقی که توسط مک کابین، تامسون، هان و آلن[۱۶] (۱۹۹۷) انجام شد، حمایت اجتماعی را به چند بعد طبقهبندی کرد. این ابعاد شامل: حمایت عاطفی ذ (ارتباطی که خانواده به آن اهمیت میدهد) حمایت اعتباری (برای اثبات ارزش خانواده و آنچه آنها انجام میدهند) حمایت شبکهای (اشاره به مسولیت خانواده در قبال اعضاء دارد) و حمایت نوع دوستانه (بخاطر منافع خانواده به افراد اهمیت داده میشود).
[۱]- Block
[۲]- McCubbin
[۳]- McCubbin & Drummond
[۴]- Adaptive Apprasial
[۵]- Walsh
[۶]- Diener
[۷]- Compensating Experiences
[۸]- Lazarus
[۹]- McCubbin, Sussman, & Patterson
[۱۰]- Masten
[۱۱]- Conger
[۱۲]- Luthar
[۱۳]- Social Support
[۱۴]- Amerikaner, Wolfe,& Thomas, Holahan& Moos,Werner
[۱۵]- Brooks,Gunn