مدل سهبخشی تعهد سازمانی
-
- تعهد عاطفی؛ این بخش از تعهد سازمانی، بهعنوان تعلّق خاطر به یک سازمان که از طریق قبول ارزشهای سازمانی و نیز بهوسیله تمایل به ماندگاری در سازمان مشخص میگردد، تعریف میشود.
-
- تعهد تکلیفی یا هنجاری؛ تعهد تکلیفی، بهعنوان یک وظیفه درکشده برای حمایت از سازمان و فعالیتهای آن تعریف میشود و بیانگر احساس دِین و الزام به باقی ماندن در سازمان است؛ که افراد فکر می کنند ادامه فعالیّت و حمایت از سازمان، دینی بر گردن آنهاست.
- تعهد مستمر؛ ناشی از درک افزایش یافتن هزینه های از دست رفته در یک سازمان است. هزینه های از دست رفته عبارت است از مخارج یک فعالیت یا پروژه که قابل بازیافت نباشند. بنابراین اگر کسی دارای تعهد مستمر باشد، نسبت به افزایش چنین هزینههایی حسّاس خواهد شد.
ارائهکنندگان این مدل، معتقدند که بهتر است تعهّد هنجاری، مستمر و عاطفی را بهعنوان اجزای تشکیلدهنده تعهّد در نظر گرفت؛ تا انواع خاص آن. بهدلیل اینکه اگر انواع خاصی از تعهد باشند، فرد عضو، الزام و احساس وظیفه اندکی نسبت به باقی ماندن در سازمان در خود احساس میکند( صادقی فر، ۱۳۸۶ :۳۸).
۲-۷-۳٫اهمیت تعهد
اخیرا نگرش کلّی تعهد سازمانی بهعنوان عامل مهمی برای درک، فهم و پیشبینی رفتار سازمانی و پیش بینیکننده خوبی برای تمایل به باقی ماندن در شغل آورده شده است. تعهد و پایبندی مانند رضایت، دو طرز (نگرش) نزدیک به هم هستند که بر رفتارهای مهمی مانند جا به جایی و غیبت اثر میگذارند. همچنین تعهد و پایبندی می تواند پیامدهای مثبت و متعددی داشته باشد.
اندیشه تعهّد، موضوعی اصلی در نوشتههای مدیریت است. این اندیشه، یکی از ارزشهای اساسی است؛ که سازماندهی بر آن متّکی است و کارکنان بر اساس ملاک تعهد، ارزشیابی میشوند. اغلب مدیران اعتقاد دارند که این تعهد، برای اثربخشی سازمانی ضرورتی تام دارد.
برای اینکه کارکنان بتوانند کارآیی بیشتر و تمایل قوی برای ماندن در شغل خود داشته باشند از دلبستگی شغلی نیز برخوردار باشند و همچنین احساس تعهد بالایی به انجام وظایف خود نمایند؛ که این خود، موجب احساس مسئولیت، درک عمیق از شغل و از خودگذشتگی میشود( صادقی فر، ۱۳۸۶ :۴۱).
۲-۷-۴٫انواع تعهد
هرسی و بلانچارد : در پژوهشات خود اظهار میدارند که مدیران اثربخش در مجموعه ای مرکب از تعهدات زیر اتفاق نظر دارند:
- تعهد نسبت به ارباب رجوع؛ یک مدیر یا کارمند موفق می تواند تعهد در کار خود را از طریق خدمت کردن به ارباب رجوع و اهمیت قائل شدن برای او نشان دهد.
- تعهد نسبت به سازمان؛ مدیران یا کارکنان مؤثر به سازمانشان افتخار کرده و این افتخار را در رفتار خودشان متجلی میسازند. این مدیران یا کارکنان، تعهد خود را بهگونههای متفاوتی انجام می دهند و میکوشند تا با ایجاد فضای مناسب سازمانی، حمایت مدیران عالی و رعایت ارزشهای اساسی سازمان، به این مهم دست یابند.
- تعهد نسبت به خود؛ همواره مدیران یا کارکنان تصویر قوی و مثبتی به دیگران ارائه میدهند و تمامی موقعیتها، بهعنوان یک نیروی مثبت عمل می کنند؛ ولی این امر، نباید با خودخواهی یا خودمحوری اشتباه شود. تعهد، خود را با نشان دادن استقلال عمل، کسب مهارتهای لازم برای اعمال مدیریت و پذیرش انتقادهای سازنده مشخص کنند.
- تعهد نسبت به افراد و گروه کاری؛ مدیران یا کارکنان موفق به افراد گروه کاری نیز متعهدند و نسبت به آنها تعلق خاطر خاصی نشان می دهند.
- تعهد نسبت به کار؛ مدیران یا کارکنان مؤثر، تلاش می کنند، با حفظ تمرکز صحیح بر کار، اهل عمل بودن و روشن کردن اهمیت کار، به کارهایی که خود و دیگران انجام می دهند، معنا و مفهوم ببخشند و با متمرکز نمودن توجّه کارکنان دیگر به کار و ارائه هدایتهای لازم آنان، از انجام موفقیتآمیز امور اطمینان حاصل کنند( صادقی فر، ۱۳۸۶: ۴۳).
۲-۷-۵٫هدفهای سازمانی
در هر سازمان، چندین نوع هدف وجود دارد و برای تأمین هریک، باید کار بهخصوصی انجام شود. هدفهایی که بهصورت رسمی تعیین میشوند و با هدفهای عملیاتی که سازمان در صدد تأمین آنهاست، تفاوت عمده وجود دارد. تعیین و تأمین اهداف، مزایای ذیل را دربردارد:
مشروعیت بخشیدن به عمل؛ یک سازمان نوع مأموریت (هدف رسمی) خود را مشخص و آنرا به گروههای ذینفع، در داخل و خارج سازمان، اعلان مینمایند. هدف رسمی بیانگر آرمان یا مقصد نهایی سازمان است. فراتر از اینکه، هنگامی که کارکنان از هدفهای اعلانشده و مشروع سازمان آگاهی یابند به آن میپیوندند و نسبت به آن متعهد میشوند.
هدایت و انگیزش کارکنان؛ هدف موجب میشود که عضو سازمان، مسیر خود را مشخص کند. هدف نهایی که سازمان برای رسیدن به آن تلاش می کند و استراتژیهایی را که در این راه به اجرا درمیآورد، تعیینکننده کاری است که کارکنان و اعضای سازمان باید انجام دهند.
راهنماییهایی برای تصمیمگیری؛ تعیین هدف سازمان یعنی قید و بند گذاشتن یا محدود کردن رفتار فرد و تصمیماتی که او باید بگیرد. این هدفها به افراد کمک می کند تا در فرایند تعیین ساختار سازمان، نوآوریها، رفاه اعضا و کارکنان یا رشد و پیشرفت آنان، تصمیمات معقول و مناسب بگیرند.
ارزشهای اخلاقی در سازمان؛ رعایت اخلاق و حفظ ارزشهای اخلاقی، بهصورت یکی از مهمترین پدیدههایی درآمده، که در بیشتر سازمان ها مورد توجه قرار میگیرد. اصول اخلاقی بهصورت بخشی از سیاستهای رسمی و فرهنگهای غیر رسمی سازمان ها در آمده است. اخلاق، یعنی رعایت اصول معنوی و ارزشهایی که بر رفتار شخص یا گروه حاکم است؛ مبنی بر اینکه درست چیست و نادرست کدام است( ریچارد ال، دف۱؛۱۳۸۶).
۲-۷-۶٫ تعهد سازمانی :
یک نگرش مهم شغلی و سازمانی است که در طول سالهای گذشته موردعلاقه بسیاری از پژوهش گران رشته های رفتار سازمانی و روانشناسی خصوصا روانشناسی اجتماعی بوده است. این نگرش در طول سه دهه گذشته دستخوش تغییراتی شده است که شاید عمده ترین تغییر در این قلمرو مربوط به نگرش چندبعدی به این مفهوم تا نگرش یک بعدی به آن بوده است. همچنین باتوجه به تحولات اخیر در حیطه کسب و کار ازجمله کوچک سازیها و ادغامهای شرکتها در یکدیگر عده ای از صاحبنظران را بر آن داشته تا اظهار کنند که اثر تعهد سازمانی بر دیگر متغیرهای مهم در حوزه مدیریت منجمله ترک شغل، غیبت و عملکرد کاهش یافته است و به همین جهت بــررسی آن بی مورد است. اما عده ای دیگر از پژوهش گران این دیدگاه را نپذیرفته و معتقدند که تعهدسازمانی اهمیت خود را از دست نداده و همچنان می تواند موردپژوهش قرار گیرد. از این رو در این مقاله سعی شده است به طور مختصر به الگوهای چندبعدی اشاره شده و دیدگاههای موافق و مخالف درمـــورد اهمیت تعهدسازمانی نیز به طور کاملتر بیان شوند(فرهنگی، ۱۳۸۴: ۱۶).
ب.کارایی خدمات:
کارایی به معنای کمترین زمان یا انرژی مصرفی برای بیشترین کاری که انجام شده است.سطح افزایش کارایی مستقیماً بدست مدیران سپرده شده است. افزایش کارایی موجب ارتقا بهروری و کمک موثر در نیل به اهداف سازمانی خواهد شد (امامی میبدی،۱۳۸۷: ۴۲).
واژه کارایی، مفهوم محدودتری دارد و در رابطه با کارهای درون سازمانی مورد استفاده قرار میگیرد. کارایی سازمان عبارت است از مقدار منابعی که برای تولید یک واحد محصول به مصرف رسیده است و میتوان آن را برحسب نسبت مصرف به محصول محاسبه کرد(ابطحی ،۱۳۸۶: ۱۷).
اگر سازمانی بتواند در مقایسه با سازمان دیگر با صرف مقدار کمتری از منابع به هدف مشخص برسد، میگویند که کارایی بیشتری دارد.
به عبارت دیگر کارایی بهمعنای کمترین زمان یا انرژی مصرفی برای بیشترین کار انجام شده است. یا در واقع نسبت مقدار کاری که انجام می شود به مقدار کاری که باید انجام میگرفته است (قریان،۱۳۸۵: ۳۶).
تعریف دیگری از کارایی
(کارایی)عبارتست از نسبت تولید کالا یا خدمات نهایی به منابع به کار رفته در آن و با این مفهوم نشان داده می شود .
کارایی، یک مفهوم کمی است و اصولاً به میزان رضایت مشتری یا میزان دستیابی به اهداف مورد نظر اشاره دارد(طاهری،۱۳۹۰: ۲۸).
ج.تعریف کارایی از دیدگاه علم مدیریت
کارایی مفهومی است که هزینه منابع صرف شده در فرآیند کسب هدف را ارزیابی میکند. بدین صورت که مقایسه خروجیها بدست آمده با ورودیهای مصرف شده میزان کارایی را مشخص میکند.
برای سنجش کارایی هزینه تأمین منابع انسانی، هزینه استفاده از تجهیزات، نگهداری تسهیلات و نرخ بازگشت سرمایه و نظایر آن مورد ملاحظه قرار میگیرد.در این تعبیر از کارایی، کاراترین سرپرست کسی است که واحدش بتواند با کمترین هزینه مواد و دستمزد روزانه کار کند(رضائیان، ۱۳۸۸).
د.عوامل مؤثر بر افزایش بهره وری نیروی انسانی
در تعیین عوامل مؤثر بر بهره وری نظرات متفاوتی وجود دارد و هر یک از دانشمندان و صاحبنظران عواملی را به عنوان عامل مؤثر مشخص کرده اند و به طور اجمال عواملی چون آموزش شغلی مستمر مدیران و کارکنان، ارتقاء انگیزش میان کارکنان برای کار بهتر و بیشتر، ایجاد زمینه های مناسب بطور ابتکار و خلاقیت مدیران و کارکنان، برقراری نظام مناسب پرداخت مبتنی بر عملکرد و برقراری نظام تنبیه و تشویق، وجدان کاری و انضباط اجتماعی تحول در سیستم و روش ها که نقش حساس و کلیدی دارند، تقویت حاکمیت و تسلط سیاست های سازمان بر امور، صرفه جوئی به عنوان وظیفه ملی در بهره وری مؤثر می باشد(اورعی، ۱۳۸۷).
- Hersey and Blanchard
۱٫Richard L.Daft