صنعت جهانی، صنعتی است که در آن موقعیت های استراتژیک رقبا در بازارهای عمده در نقاط مختلف جغرافیایی، تحت تاثیر مزیت های رقابتی آنهاست. برای تحلیل رقابت در صنایع جهانی باید شرایط و وضعیت شرکت های رقابت کننده در عرصه بین الملل را به صورت جمعی (نه مجزا) بررسی نماییم.
رقابت در صنایع جهانی شرکت را ملزم میکند که بر مبنای آهنگ حرکت جهانی رقابت کند، در غیر این صورت با خسارت های استراتژیکی روبرو خواهد شد. جهانی بودن صرفاً طبقه بندی نیست و سودی که از دو صنعت در کلاس جهانی و در کلاس ملی حاصل میشود، کاملاً متفاوت است. لازم به ذکر است عوامل گسترده ای در رقابت در صنایع جهانی اثر گذارند که حرکت به این سمت و سو را بعضاً طولانی مدت خواهد کرد. با این حال در همه صنایع مدیران باید همواره احتمال جهانی شدن صنعت را اگر نه به عنوان یک واقعیت بلکه به عنوان یک امکان مد نظر داشته باشند.
در دهه ۱۹۷۰ تعداد فزاینده ای از صنایع، جهانی شدند و این فرایند مهم روز به روز در حال گسترش است .تجارت و سرمایه گذاری خارجی از هر نظری افزایش یافته است و تغییر موقعیت استراتژیکی صنایع در کنار تکامل تدریجی آنها از سطح ملی به سطح جهانی تسریع شده است. صنعت خودروسازی نمونه آشکار این گونه صنایع است. (پورتر و میلر، ۱۹۸۵) از تظر پورتر تفاوتهای آشکاری یبن رقابت در سطح بین الملل و سطح ملی وجود دارد و این تفاوتها معمولا در اتخاذ استراتژی رقابت بین المللی نقش مهمی ایفا می کند.
رقابت در صنایع امروز نیازمند داشتن مزیت رقابتی است. به طور کلی محقق در تحقیق حاضر به دنبال معرفی مزیتهای رقابتی شرکت ایران خودرو میباشد تا شرکت بهره بردار از این تحقیق بتواند رقابت پذیری خود را در بازار جهانی ارتقا دهد. همانگونه که توجه به مزیتهای رقابتی ، بقا و رشد شرکت در بازارهای هدف را تضمین مینماید ، غفلت از آن سبب میشود تا شرکت دچار خساراتهای استراتژیک گردد.
امروزه هر چند در همه جا صحبت از اقتصاد یکپارچه جهانی و دهکده جهانی میباشد ولی هنوز نیز عبور از مرزهای کشورهای مختلف تابع قوانین و مقررات خاص خود میباشد که از آن جمله میتوان به تفاوتهای ذیل اشاره کرد:
- تفاوت بین عوامل هزینه در بین کشورها
- شرایط متفاوت در بازارهای خارجی
- نقش متفاوت دولت های خارجی و سیاستهای کشور هدف
- تفاوت در دستیابی به منابع و توانایی در رقابت با رقبای خارجی
مایکل پورتر (۱۹۹۸) بیان میدارد که نیروهای بازار که در رقابت جهانی به نیروهای پیش برنده رقابت در صنعت معروف اند، پنج عامل میباشند. شکل (۲-۲) نیروهای پیش برنده رقابت در صنعت جهانی را نمایش می دهد.
شکل (۲-۲): نیروهای پیش برنده رقابت در صنعت جهانی (پورتر ، ۱۹۹۸)
رقبای موجود در صنعت، تهدید تازه واردین به صنعت، تهدید محصولات جانشین، قدرت چانه زنی خریداران (مشتریان)، و قدرت چانه زنی عرضه کنندگان. این پنج نیرو جذابیت و رقابتپذیری شرکت را در بازارهای رقابتی مشخص میکنند (پورتر،۱۹۷۹). برای بهره برداری از این مدل نیاز است تا هر یک از این نیروهای پنج گانه این مدل بررسی و تبیین گردد تا مشخص شود چه عواملی در تقویت یا تضعیف هر یک از این نیروها نقش دارند.
مبانی علمی این پژوهش براساس نظریه مزیت رقابتی «پورتر» پایه ریزی شده است. پورتر (۱۹۹۰) ضمن ارائه نظریه خویش، طی تحلیلی از واقعیتهای دنیای رقابت امروز، تئوری مزیت نسبی ریکاردو را ناکارآمد تلقی کرده و برخلاف موسساتی همچون مجمع جهانی اقتصاد و مؤسسه توسعه مدیریت که جهت اندازه گیری اوضاع رقابتپذیری کشورها شاخص ارائه می دهند، معتقد است که با توجه به اینکه هر کشوری متشکل از شرکتها و بنگاههای اقتصادی خاص خود است، بنابراین، کافی است جهت اندازه گیری رقابت پذیری کشورها، اوضاع رقابتی شرکتها و بنگاههای اقتصادی آن را در صنعت جهانی اندازه گیری کرد و مجموع برایندی آنها را به رقابتپذیری کشور مورد نظر در چارچوب تحولات اقتصاد جهانی تخمین زد.
پورتر اعتقاد دارد عوامل ساختاری و نیروهای بازار که در صنت جهانی فعال است با عوامل و نیروهای موجود جهت بررسی صنعت ملی یکسان است. هر چند که بررسی ساختاری در صنایع جهانی شامل مجموعه گسترده تر از رقبای بالقوه و همچنین دامنه وسیعتری از محصولات جایگزین میباشد.
۴-۱-۲) استراتژی های عمومی رقابتی پورتر:
شرکت ها راه های زیادی را برای رسیدن به اهداف خود و به تبع آن افزایش سهم بازار خود به کار میبرند ولی پورتر اعتقاد دارد بهترین استراتژی برای یک شرکت ، برنامه منحصر به فردی است که منعکس کننده شرایط خاص آن شرکت باشد. پورتر در گسترده ترین سطح سه نوع استراتژی ژنریک و ثابت (که می توان آنها را به صورت مجزا یا ترکیبی بکار گرفت ) برای ایجاد موقعیتی پایدار در دراز مدت و پیشی گرفتن بر رقبای موجود در صنعت ، پیشنهاد کرد. جدول (۱-۲) سه استراتژی که پورتر برای مواجه با پنج عامل رقابتی پیشنهاد کرد را در در دو حوزه منابع و الزامات با یکدیگر مقایسه می کند.
جدول (۱-۲) جدول مقایسه ای استراتژهای عمومی (بوث و جورج ، ۱۹۹۸)
استراتژی ژنریک | مهارت ها و منابع مورد نیاز | الزامات سازمان |
رهبری کلی در هزینه |
þ سرمایه گذاری ثابت قابل توجه و دسترسی به سرمایه þ مهارت های مهندسی فرآیند þ نظارت قوی بر کارگر þ طراحی کالا برای تسهیل تولید þ سیستم کم هزینه توزیع |
þ کنترل شدید هزینه ها و پیگیری مکرر گزارشات هزینه ای þ مشوق هایی برای رسیدن به اهداف کمی مشخص |
تمایز |
þ توانایی قوی بازاریابی مهندسی کالا þ خلاقیت þ قابلیت قوی در تحقیقات پایه þ شهرت شرکت در رهبری کیفیت یا تکنولوژی þ سابقه طولانی در صنعت þ همکاری قوی توزیع کنندگان |
þ همکاری و هماهنگی بسیار دقیق بین عملکردهای بخش توسعه کالا و بازاریابی þ ایجاد انگیزه برای جذب افراد مبتکر و نخبه |
تمرکز
|
þ ترکیبی از سیاستها ذکر شده در بالا به گونه ای که هدف استراتژیک مورد نظر قابل وصول باشد. | þ ترکیبی از سیاستها ذکر شده در بالا به گونه ای که هدف استراتژیک مورد نظر قابل وصول باشد. |
۲-۲)روش های ورود به بازار:
ادغام فزاینده بازارهای جهانی و وابستگی متقابل کشورها برای منابع محصولات و خدمات به یکدیگر منجر به گسترش تجارت بین المللی گردیده است. به طور طبیعی، تعداد فزایندهای از شرکتها در این فضا فرصت را برای گسترش فعالیتهای بین المللی شان به منظور کسب اهداف معطوف به رشد، کسب سود و فروش، ایجاد تنوع برای ریسک های تجاری شان و حتی تلافی حضور خارجی ها در بازار آنها، یافته اند.
یک شرکت پس از اینکه درباره فروش در یک کشور خارجی تصمیم می گیرد، نوبت به انتخاب بهترین روش ورود به این کشور می رسد. تصمیمات اولیه در مورد نحوه ورود به یک بازار، تصمیمات استراتژیک تلقی می شود.این تصمیمات با عنایت به جو کشور, تواناییهای سازمان و موقعیت رقابتی صنعت اتخاذ می شود. نحوه ورود به کشور نه فقط با ملاحظه مرزهای قانونی کشور بلکه با درک نقاط ضعف و قوت شرکت و شناخت قابلیتهای آن صورت می کیرد.هر یک از روش های ورود , ویژگیهای خاص خود را دارد. لذا با توجه به دو عامل کلی فوق، روشی انتخاب می شود که بتواند موفقیت رقابتی شرکت را تقویت کند. روش اتخاذ شده می تواند خود عاملی به عنوان مزیت رقابتی پایدار تلقی گردد. معمولا تصمیمات مذکور برای مدت طولانی اتخاذ می شود و تغییر سریع آن مقدور و به صلاح شرکت نیست. نوع استراتژیهای ورود، با توفیق آتی شرکت ارتباط دارد، لذا بررسی عمیق اولیه , قبل از هر اقدامی ضروری است(توکی, ۱۹۶۴). روش های ورود که در پیش روی شرکت قرار دارند عبارتند از: صادرات, سرمایه گذاری مشترک و سرمایه گذاری مستقیم. این خط مشی های سه گانه همراه با گزینه های مختلف زیر مجموعه در شکل(۳-۲) قابل مشاهده است. هر خط مشی جدید، مستلزم تعهد و مخاطره بیشتری است اما از کنترل و سودآوری بالقوه بیشتری نیز برخوردار است. ( مدسن، ۱۹۸۹)
|
- صادرات:
ساده ترین راه ورود به یک بازار خارجی صادرات است. صادرات , نقل و انتقال کالا از یک کشور به سایر کشورها می باشد (توکی، ۱۹۶۴). یک کشور ممکن است هر از گاهی بصورت انفعالی نسبت به صدور مازاد تولید خود به خارج از کشور اقدام کند یا ممکن است برای بسط و گسترش صادرات به یک بازار خاص، بصورت فعال خود را متعهد گرداند. در هر دو مورد شرکت کالاهای صادراتی را در کشور خود تولید می کند و ممکن است برای صدور این کالاها , تغییر آنچنانی در آنها ندهد. صادرات مستلزم حداقل تغییراتی است که یک شرکت در خط محصولات، سازمان، سرمایه گذاری یا رسالت شرکت می دهد. مدسن (۱۹۸۹) بیان می کند، شرکتها به دو طریق به صادرات می پردازند:
- صادرات غیر مستقیم: به زعم کاتلر و آرمسترانگ شرکتها اصولا صادرات رابا صادرات غیر مستقیم آغاز می کنند.در این حالت هم به سرمایه کمتری نیاز است و هم مخاطره کمتری وجود دارد. زیرا تحت این شرایط شرکت به وجود فروشندگان در خارج از کشور احتیاج ندارد. واسطه های بازاریابی بین الملل، نظیر تجار یا کارگزاران داخلی صادر کننده، موسسات تعاونی و شرکتهای تخصصی صادراتی خود دانش و خدمات مورد نیاز را فراهم می آورند و در نتیجه فروشنده مرتکب خطا و اشتباه کمتری می شود.
- صادرات مستقیم: در این حالت فروشندگان انجام تمامی امور صادراتی را خود متقبل می شوند. تحت این شرایط، سرمایه گذاری و مخاطرات مربوطه تا اندازه ای افزایش می یابند اما بازده بالقوه هم افزایش می یابد. شرکتها به چند طریق می توانند صادرات مستقیم انجام دهند. (مدسن ۱۹۸۹) ایجاد دایره صادراتی، ایجاد شعبه فروش و یا استفاده از کارگزاران خارجی از جمله این روشها میباشد.
- سرمایه گذاری مشترک
سرمایه گذاری مشترک به معنای شریک شدن با شرکتهای خارجی برای تولید یا بازاریابی کالا یا خدمات خاص است و چهار نوع مختلف دارد.
- صدور مجوز : در این روش , شرکت با انعفاد یک قرارداد با گیرنده امتیاز در بازار خارجی, حق استفاده از یک فرآیند تولید, علامت تجاری, حق انحصاری , اسرار تجاری یا سایر موارد با ارزش را مجانا یا درقبال دریافت مبلغی به عنوان حق امتیاز واگذار می کند.
- قرارداد ساخت: در این روش شرکت با تولید کنندگان بازار خارجی برای تولید یا ارائه خدمات , قراردادی منعقد می کند.
- قراردادمدیریتی: در قرارداد مدیریتی، شرکت داخلی، ارائه کننده دانش مدیریت و شرکت خارجی تامین کننده سرمایه مورد نیاز است.
- مالکیت مشترک:در این شیوه شرکت برای ایجاد یک شرکت محلی ک درآن مالکیت و کنترل شرکت وجود دارد با سرمایه گذاران خارجی شریک می شود.یک شرکت ممکن است سهمی از یک شرکت محلی را بخرد یا هر دو طرف با هم برای تشکیل یک شرکت جدید شریک شوند.
- سرمایه گذاری مستقیم
بزرگترین شیوه در گیری در بازار خارجی سرمایه گذاری مستقیم است.سرمایه گذاری مستقیم به معنای احداث کارخانه برای مونتاژ یا تولید است.اگر شرکتی از طریق صادرات , تجربیات زیادی به دست آورده باشد و اگر بازار صادراتی از حجم تقاضای کافی برخوردار باشد, تولید در خارج از کشور مزایای زیادی دارد.شرکت با انتقال امکانات و تسهیلات تولیدی خود به کشور دیگر از نیروی انسانی یا مواد اولیه ارزانتر، جوایز و امکانات تشویقی دولت خارجی برای سرمایه گذاری و صرفه جویی در هزینه های حمل و نقل بهره مند می شوند.چنین شرکتی چون در کشور میزبان فرصتهای شغلی جدید ر بوجود می آورد, از تصویر ذهنی مطلوبی برخوردار می شود و می تواند با دولت، مشتریان، فروشندگان مواد اولیه محلی و توزیع کنندگان، روابط بهتر و عمیق تری برقرار کند. عیب عمده این روش مواجه شدن با محدودیتهای ارزی، کاهش نرخ برابری ارز، سطح تقاضای بازار یا تملک داراییهای شرکت از طرف دولت محلی است.
[۱] Global Integrated economy
[۲] Global village
[۳] Generic Competitive strategy
[۴] Cost leadership
[۵] Differentiation
[۶] Focus
[۷] Market Entry
[۸] Tookey
[۹] Tookey
[۱۰] Kotler and Armstrong
[۱۱] Joint Venturing
[۱۲] Licensing
[۱۳] Contract Manufacturing
[۱۴] Management Contracting
[۱۵] Joint –ownership Ventures