عموماً سه نظریه در خصوص سرمایه اجتماعی مطرح است:
۱ـ نظریه پیوندهای ضعیف: اولین تئوری برای مفهومسازی سرمایه اجتماعی، نظریه پیوندهای ضعیف است. مطابق این نظریه، هر چه شدت و استحکام روابط میان اعضای یک شبکه بیشتر باشد، ارزش سرمایه اجتماعی کمتر و به عکس هر چه شدت و استحکام این روابط ضعیف تر باشد نشان دهنده سرمایه اجتماعی بیشتر است.
۲ـ نظریه شکاف ساختاری: مطابق نظریه شکاف ساختاری، اگر یک فرد در شبکه اجتماعی خود با همکارانی که با هم در ارتباط نیستند یا حداقل ارتباط اندکی با هم دارند، ارتباط برقرار کند، نهایت استفاده را خواهد برد. منظور از شکاف در این نظریه، فقدان ارتباط میان دو فرد در یک شبکه اجتماعی است، که مزیتی برای سازمان تلقی میشود ]۷۵[.
۳ـ نظریه منابع اجتماعی: این نظریه پیوندهای موجود در شبکه را بدون وجود منابع داخل آن کارآمد نمیداند. از دیدگاه این نظریه فقط منابع موجود در درون شبکه است که میتواند به عنوان یک سرمایه قلمداد شود. به عبارتی، نظریه پیوندهای ضعیف و شکاف ساختاری هر دو بر ساختار شبکهها معطوف هستند در حالی که نظریه منابع اجتماعی به محتوای شبکه توجه دارد ]۲۴[.
۶-۱-۱-۲) انواع سرمایه اجتماعی
پاتنام ]۲۵[، سرمایه اجتماعی را در ۴ نوع به شرح زیر معرفی و دسته بندی می کند:
۱- سرمایه اجتماعی شناختی ( رابطه ای ): این نوع از سرمایه شامل تجلیات انتزاعی تر سرمایه اجتماعی اند. به ایجاد و تقویت وابستگی متقابل مثبت برای کنش جمعی دو طرفه می انجامد. شاخص هایی از قبیل تضاد، اعتماد عمومی و نهادی، انسجام و همبستگی، همکاری و مشارکت غیررسمی همیارانه و خیریهای و مذهبی و شرکت در اتحادیهها، انجمنها، سازمان ها و موسسات مدنی رسمی، آگاهی به امور عمومی، سیاسی و اجتماعی، گذشت، فرهنگ مدنی، هنجارها و ارزش هایی که بین اعضای یک اجتماع مشترک می باشد و باعث همکاری افراد آن اجتماع با همدیگر برای رسیدن به منافع مشترک می شود.
۲- سرمایه اجتماعی ساختاری ( نهادی ): این نوع از سرمایه شامل جنبه های قابل رویت و قابل لمس سرمایه اجتماعی است. کنش جمعی منافع دو طرفه را تسهیل می کند. جنبه هایی از قبیل عضویت گروهی، حمایت متقابل، تفاوت و خدمات، نهاد های محلی، سازمان ها و شبکه های موجود در میان مردم که قادر به پیگیری اهداف فرهنگی ، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می باشند. جنبه ساختاری باعث ایجاد روابط افقی و عمودی در جامعه می گردد و از این طریق سرمایه اجتماعی کل جامعه را تقویت می نماید.
۳- سرمایه اجتماعی درون گروهی: سرمایه اجتماعی درون گروهی تنها گروه های همجنس ( مانند ارتباطات محدود با دوستان و خانواده ) را پیوند می زند و اثر منفی بر معاشرت پذیری اجتماعی دارد.
۴- سرمایه اجتماعی برون گروهی: پاتنام این نوع از سرمایه اجتماعی را به عنوان پل ارتباطی گروه های اجتماعی گوناگون ( تعامل افراد با خارج از محیط بسته ) تعریف می کند که اثر مثبت بر رشد دارد.
۷-۱-۱-۲) اهمیت سرمایه اجتماعی
کلمن ]۷۶[ در تعریف خود بیان می دارد، سرمایه اجتماعی در ذات ساختار روابط موجود میان افراد قرار دارد. او سرمایه اجتماعی را مولد و امکان بخش دستیابی به خروجی های مطمئنی می داند که در غیاب آن ممکن نبود و پاتنام ]۷۷[ سرمایه اجتماعی را به عنوان نوعی دارایی متعلق به گروه ها، جوامع، مناطق و یا حتی ملل به تصویر کشیده که هماهنگی و همکاری میان آنان در جهت رسیدن به منافع متقابل را تسهیل می کند. در اجتماعات با سرمایه اجتماعی بالا، مردم اعتماد بیشتری به یکدیگر دارند. سطوح بالای سرمایه اجتماعی به معنی برخورداری از سطح بالایی از اعتماد است. با توجه به این تعریف، اعضای اجتماعی که سرمایه اجتماعی بالایی دارد راحت تر به یکدیگر اعتماد می کنند، چرا که از دیگر افراد اجتماع انتظار دارند در چارچوب هنجارهای اجتماعی رفتار کنند. به زبان دیگر، شبکه های اجتماع، موقعیت بهتری برای تنبیه کسانی که کج روی می کنند، فراهم می آورند ]۱۸[. در دهه ٩٠ میلادی، تحقیقات متعددی در مورد سرمایه اجتماعی به وسیله اقتصاددانان، دانشمندان علوم سیاسی و جامعه شناسان انجام گرفته است. این مطالعات در دو سطح کلی جهت گرفته اند. خط اول در اصلاح فهم رابطه بین معیارها و شاخص های کمی عملکرد اقتصادی – سیاسی سرمایه اجتماعی است. در سطح دوم، ادبیات سرمایه اجتماعی، ظرفیت وسیعی را به عنوان مواد اولیه مطالعات موردی تشکیل داده است. این ظرفیت می تواند از مطالعاتی مانند مطالعه پاتنام ]۷۸[ استنباط شود. او روابط جغرافیایی را برای توضیح اختلاف بین توسعه جوامع سنتی و دموکراتیک در ایتالیا موثر می داند. به عقیده پاتنام اعتماد بُعد مهم سرمایه اجتماعی است. او سرمایه اجتماعی را به صورت ویژگی های سازمان اجتماعی مثل اعتماد، هنجارها و شبکه ها که می توانند کارایی جامعه را با تسهیل فعالیت های مشارکتی بهبود بخشد تعریف می کند. فوکویاما ]۱۷[ تحلیل های اجتماعی وسیعی را بر پایه دیدگاه اعتماد ( به صورت انتظاراتی که در جامعه قانونمند، صادق و همکاری مبتنی بر معیارهای مشترک بوجود می آید ) بسط می دهد. او معتقد است سرمایه اجتماعی را می توان به عنوان وجود مجموعه معینی از هنجارها و ارزشهای غیررسمی تعریف کرد، مشروط بر آن که این هنجارها شامل ارزش های مثبت مانند صداقت، ادای تعهدات و ارتباطات دوجانبه باشد.
مهمترین کارکرد و نتیجهی سرمایه اجتماعی، اعتماد است. اعتماد، چرخهای زندگی اجتماعی را روغنکاری میکند. اعتماد، تمایل فرد است به قبول خطر در رفتار با دیگران و مبتنی است بر حسن اطمینانی که انتظار میرود دیگران بهگونهای مناسب به این رفتار پاسخ دهند. اگر قرار است جامعه به مشاوره و مشاوران اعتماد کند، رفتار مناسبی با این حرفه داشته باشد و حضور این حرفه را در خود بپذیرد، لاجرم باید به منزلهی کارکرد و نتیجهی سرمایه اجتماعی به آن بنگرد. اگر این اعتماد درست شکل بگیرد، هم مشاوران با قبول مخاطرات حرفهی خود، مسئولیت میپذیرند و مداخلهی مؤثری در رفتار با دیگران خواهند داشت و هم جامعه این حضور را مغتنم خواهد شمرد و بهرهوری از این سرمایه مهم اجتماعی را ضروری خواهد دانست ]۲۶[.
در حوزه های غیراقتصادی نیز، مطالعات گوناگونی تاثیرات مثبت سرمایه اجتماعی را بر خلق سرمایه انسانی ]۷۶[، ترویج سلامتی ]۷۹[، نیکوکاری ]۸۰[، پیشگیری از وقوع جرم ]۸۱[، افزایش فعالیت های نوآورانه ]۸۲[ و… نشان داده است.
برخلاف کشورهای توسعه یافته که در آن ها مطالعات درباره سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی صورت گرفته و درحال رشد است، این مطالعات در کشورهای جهان سوم و به ویژه ایران به روشنی انجام نگرفته و هنوز جای مطالعات بیشتر احساس می شود ]۲۷[.
۸-۱-۱-۲) ابعاد و مولفه های سرمایه اجتماعی
پاتنام ]۲۵[ در بررسی عناصر سرمایه اجتماعی، مشارکت مدنی را از اشکال ضروری آن به شمار می آورد و معتقد است که هر چه این شبکه ها در جامعه ای متراکم تر باشد احتمال همکاری شهروندان در جهت منافع متقابل بیشتر است و باعث می گردد که هزینه های بالقوه عهد شکنی در هر معامله ای کاهش یابد . هنجارهای قوی معامله متقابل را تقویت کرده، ارتباط را تسهیل و جریان اطلاعات را در مورد قابل اعتماد بودن افراد بهبود می بخشد. به عبارتی دیگر شبکه های مشارکت مدنی تجسم موفقیت پیشینیان در همکاری است. دکر و اوسلانر[۱] ]۸۳[ مولفه های سنجش سرمایه اجتماعی را در قالب: اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، کنش و عاملیت اجتماعی، ارتباطات شغلی، ارتباطات دوستی و خانوادگی و ارتباطات همسایگی بیان می دارند.
به عقیده برخی دیگر سرمایه اجتماعی دارای ابعاد و مولفه های فراوانی است که متناسب با فرهنگ جامعه می باشند. مولفه هایی چون اعتماد، مشارکت در نهادهای مدنی و موسسات خیریه، ارتباطات مناسب با دیگران، تعهد و مسئولیت، همکاری و روحیه کار گروهی و احساس هویت جمعی در این زمینه مدنظر می باشند. با این وجود مولفه های اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و مشارکت اجتماعی که در یک رابطه متعامل با هم قرار گرفته و هر کدام تقویت کننده دیگری است از مولفه های اصلی سرمایه اجتماعی محسوب می شوند ]۲۸[.
۹-۱-۱-۲) سرمایه اجتماعی و پیامدهای اقتصادی
تمام مفاهیم حول سرمایه اجتماعی بر اهمیت اعتماد و هنجارهای تعاون مدنی در قانونمند سازی و فرآیند اقتصادی جوامع اشتراک نظر دارند ]۸۴[. مطالعات تجربی و نظری بسیاری از جمله نک و کیفر[۲] ]۸۴[، ویتلی[۳] ]۸۵[، زک و نک[۴] ]۸۶[ و… بر نقش موثر سرمایه اجتماعی بر رشد بلندمدت اقتصادی تاکید داشته اند. فوکویاما ]۸۷[ تاکید می کند که وجود همکاری با غریبه ها جهت موفقیت بنگاه های بزرگ ضروری است و بر اساس مطالعه ی پسی و لیونز[۵] ]۸۸[، سرمایه اجتماعی می تواند جهت ذخیره منابع و کاهش هزینه های هر سازمان ضروری باشد. در جوامع با سطح بالای سرمایه اجتماعی و اعتماد، میان کارگزارانی که با یکدیگر به ندرت در ارتباط اند تعاون و همکاری بیشتری مشاهده می شود ]۸۹[. یاماگیشی[۶] ]۹۰[ اعتماد متقابل را کلید اصلی تعاون و همکاری می داند و ارو[۷] ]۹۱[ در اهمیت اعتماد اینگونه می نویسد: برای افراد مفید است که به سخنان و قول های دیگران مقداری اعتماد داشته باشند. در نبود اعتماد، بسیاری از تضمین ها بسیار پرهزینه می بود و فرصت های بسیاری جهت همکاری های سودمند و متقابل از دست می رفت.
اعتماد، لازمه شکل گیری پیوندها و معاهدات اجتماعی است. اعتماد اجتماعی، ایجادکننده تعاون و همیاری است و فقط در این حالت است که در عین وجود تفاوت ها قادر به حل مشکلات و انجام تعهدات اجتماعی می شود. اعتماد اجتماعی برگرفته از عدالت ( برابری ) بوده و امنیت اجتماعی نیز زاینده آن ها می باشد. در مقابل بی اعتمادی، پدیده ای روانشناختی است که فرد اطمینان به خود را از دست می دهد و به ناتوانی خود اذعان دارد این روند از نقطه نظر کلان به بی اعتمادی در سطوح ملی می رسد، پدیده بی اعتمادی توان حرکت و خلاقیت را از فرد می گیرد و او را به موجودی بی تحرک و خنثی تبدیل می کند. بحران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در سطح جامعه و فراگیر شدن آن باعث بی اعتمادی افراد و سلب اعتماد نسبت به همدیگر و مجموعه آنها نسبت به جامعه می شود و اتحاد و پیوستگی ملی به قیمت کسب امنیت فردی به خطر جدی می افتد. شدت چنین وضعیتی، نزول معیارهای اخلاقی فرد و نادیده گرفتن معیارهای جمعی و در نهایت تجاوز به حقوق دیگران حتی به صورت آشکار و به صورت باجگیری های مختلف است ]۲۹[.
[۱] Deker & Uslaner
[۲] Knack & Keefer
[۳] Whiteley
[۴] Zak & Knack
[۵] Passey & Lyons
[۶] Yamagishi
[۷] Arrow