دیپلماسی عمومی از منظر انستیتو بروکینگز[۱]، به آن بخش از برنامههای دولتی گفته میشود که به قصد اطلاعرسانی و یا اعمال نفوذ بر افکار عمومی سایر کشورها انجام میشود. دیپلماسی عمومی از دیپلماسی سنتی فراتر میرود و به تعامل میان گروههای ذینفوذ و جریان فراملی اطلاعات و آراء و بهتبع آن جهتدهی افکار عمومی مردم سایر کشورها میپردازد.
دیپلماسی عمومی، از مجرای اعطای بورسیه تحصیلی و برنامه های تبادل دانشجو، آموزش زبان، رسانهها و بهویژه رسانههای جدید و شبکه های اجتماعی، سلبریتی دیپلماسی و یا دیپلماسی مشاهیر، توریسم و یا دیپلماسی شهروندی، دیپلماسی معماری، دیپلماسی پزشکی، دیپلماسی ورزشی، دیپلماسی غذا، دیپلماسی حیوانات و … محقق میشود.
وزارت امور خارجه ایالاتمتحده آمریکا، در سال ۱۹۸۵ در تعریف دیپلماسی عمومی اینگونه آورده است که؛ «دیپلماسی عمومی به برنامههای تحت حمایت دولت اشاره دارد که هدف از آنها اطلاعرسانی و یا تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی در کشورهای دیگر است.» (مشرق, ۱۳۹۱)
اما به دلیل تنیدگی این مفهوم با قدرت نرم، آن را میتوان اینگونه تعریف نمود:
«توانایی تأثیرگذاری بر دیگران برای کسب نتایج مطلوب از طریق جذابیت بهجای اجبار یا تطمیع. به عبارت دیگر قدرت نرم توانایی به دست آوردن نتایج مطلوب است به دلیل آنکه دیگرآنهمان چیزی را بخواهند که شما میخواهید.» (مشرق, ۱۳۹۱)
در یک جمعبندی، میتوان دیپلماسی عمومی را آمیزهای از شیوه های غیررسمی برای انتقال پیام به مخاطبان جهانی دانست که از طریق «اقناع اذهان و ارضای قلوب» به تصرف قلب و ذهن آنان خواهد انجامید؛ که ترمیم و یا ارائه وجهه و چهره یک دولت-ملت، در نزد آن مخاطبان نیز از تبعات آن خواهد بود.
قدرت نرم:
«قدرت نرم، توانایی کسب از طریق جذب بهجای اجبار» است. این نوع قدرت «از طریق روابط با متحدان، کمکهای اقتصادی و تبادلات فرهنگی حاصل میشود» (S.Nye, 2004)
جوزف نای اینگونه عنوان می کند: «قدرت نرم جلب نمودن مردم بهجای مجبور کردن آنها است » (گلشن پژوه, ۱۳۸۷, ص. ۲۲)
این نوع از قدرت می تواند موجب به وجود آمدن و توسعه افکار عمومی مطلوبتر و کسب اعتماد بیشتر در میان کشورهای دیگر شود. به نظر نای، اساس قدرت نرم در ارزشهای فرهنگی و سیاسی یک کشور نهاده شده است، در فرهنگ عمومی و نحوه رفتار سیاسی با هر کشور در سطح بین المللی؛ و درواقع ایجاد حس مشروعیت برای اهداف بین المللی یک کشور. وی در مقالهای دیگر مینویسد: قدرت نرم، توانایی به دست آوردن چیزی است که با جذب و اقناع سایرین برای اهداف خود میخواهیم. بههرحال، قدرت نرم، واژهای است که در نظریه های روابط بینالملل برای توصیف یک مجموعه سیاسی، مانند دولت به کار میرود؛ تواناییای که بهطور مستقیم بر رفتار یا منافع سایر نهادهای سیاسی از طریق شیوه های فرهنگی و ایدئولوژی سیاسی تأثیرگذار است. البته این مفهوم در مقایسه با قدرت سخت معنا پیدا میکند که به لحاظ تاریخی معیار واقعگرایانه و مسلط قدرت ملی محسوب شده و شاخصهای سنجش آن کمّی و شامل مواردی چون جمعیت، سرمایههای نظامی ملموس و واقعی، یا تولید ناخالص ملی است. (گلشن پژوه, ۱۳۸۷, ص. ۲۲)
سازماندهی:
سازماندهی فراگردی است که طی آن با تقسیمکار میان افراد و گروههای کاری، و ایجاد هماهنگی میان آنها برای کسب اهداف تلاش میشود. وظیفه سازماندهی و طراحی سازمان در شمار وظایف مهم مدیران است که میزان انعطافپذیری سازمان در مقابل تحولات محیطی را معین میکند. (رضاییان, ۱۳۸۳, ص. ۲۷۳)
کنترل و نظارت:
کنترل و نظارت فراگردی است که از طریق آن،عملیات انجامشده با فعالیتهای برنامهریزی شده تطبیق داده میشوند. کنترل امری است که بهصورت مستمر دائمی بر آن باید اهتمام شود و تا انتها استمرار مییابد. (stoner, 1983, p. 592)
مدیریت منابع انسانی:
مدیریت منابع انسانی، اصطلاحی است برای توصیف گسترهای از فعالیتهای متنوع شامل جذب،نگهداری، و پرورش نیروی کار با استعداد و پر انرژی. مدیریت منابع انسانی برای مسئولیت مدیران برای تجهیز سازمان با کارکنان توانمند و حصول اطمینان از مطلوبیت بهکارگیری استعدادهای آنان دلالت دارد. برخی از صاحبنظران بر این باورند که «اگر افراد مناسب استخدام شوند و در جای مناسب به کار روند همهچیز خوب پیش خواهد رفت.» (Bridges, 1994, p. 130)
هدایت:
هدایت بر تلاش مدیر برای انگیزش کارکنان بهمنظور نیل به اهداف سازمانی دلالت دارد که از سه طریق؛ رهبری، انگیزش و برقراری ارتباط صورت میگیرد. (Agrawal, 1982, p. 7)
هماهنگی:
هماهنگی فراگردی است که طی آن، همه بخشهای تشکیل دهنده یک کل برای کسب یک هدف مشترک ترکیب میشوند. هماهنگی با مجموعهای از سازوکارهای رفتاری و ساختاری تحقق مییابد که برای مرتبط ساختن اجزای سازمان با یکدیگر به کار می روند و نیل به اهداف سازمانی را تسهیل میکنند. (رضاییان, ۱۳۸۳, ص. ۳۶۳)
فصل دوم: مبانی نظری
۱-۲ مقدمه
فصل حاضر، به پیشینه و مبانی نظری پژوهش اختصاص دارد که بخش اول آن مربوط به تحقیقات پیشین میباشد. در این بخش تلاش نگارنده بر آن بود که، پژوهشهایی را که به لحاظ موضوعی با این پایاننامه، قرابت دارد، برگزیند و آنها را به ترتیب اولویت، مورد ارزیابی قرار دهد. شایان ذکر است که، متأسفانه در بررسی حوزه الگوی آرایش رسانهای، تحقیق خاصی مشاهده نگردید.
بخش دوم فصل حاضر نیز، به مبانی نظری پژوهش میپردازد. مواردی از قبیل جنگ نرم ، قدرت نرم، دیپلماسی عمومی، ارتباطات استراتژیک، رقابت در سپهر رسانهای، مدیریت استراتژیک رسانه، رسانه به مثابه پدیدهای انسانوار و همچنین سیر تطور رسانه و مخاطب در فضای نوین رسانهای جهان، ازجمله مواردی هستند که مبانی نظری تحقیق حاضر را شکل میدهند که در بخش دوم تحقیق آمده است.
۲-۲ بررسی تحقیقات پیشین
۱-۲-۲ تحقیقات داخلی
نزدیکترین پژوهشهایی که در حوزه داخلی به موضوع تحقیق حاضر یافت شد، موارد زیر میباشد:
- آزرکمند، احسان (۱۳۸۸). آرایش رسانهای ناتو فرهنگی در تضعیف فرهنگ دینی و ملی با تأکید بر شبکه های فارسیزبان. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشکده صداوسیما، قم.
این پژوهش بهمنظور بررسی و تحلیل آرایش رسانهای ناتو فرهنگی در تضعیف فرهنگ دینی و ملی نگاشته شده و بیش از آرایش رسانهای صداوسیما، به تحلیل ناتوی فرهنگی می پردازد. ازآنجاکه مقوله ناتوی فرهنگی با آرایش رسانهای خود درصدد هدف قرار دادن ذهنها و اندیشههای جامعه ماست، پژوهش حاضر، به شناخت آن و ارائه راهکارها با توصیف و تحلیل و تبیین روند موجود، روشهای مورد استفاده رسانههای فارسیزبان ناتوی فرهنگی، در تضعیف فرهنگ دینی و ملی کشورمان می پردازد.
این پژوهش، با بهره گرفتن از روش تحلیلی، تبیینی و اسنادی و توصیف روند موجود به بررسی شگردها و عملکردهای آرایش رسانهای ناتوی فرهنگی در تضعیف فرهنگ ملی و دینی میپردازد و با تبیین مؤلفههای سکولاریسم، لیبرالیسم، تهاجم فرهنگی، جنگ نرم، فرهنگ برهنگی، فرهنگ عفاف، اسلام آمریکایی، تشیع ناب، مذاهب ملحد و…، و بررسی متغیرهای اصلی و فرعی درصدد تبیین مسئله پژوهش میباشد. بر اساس یافته های این پژوهش، متغیر ترویج اسلام آمریکایی با شاخصه سکولاریسم با ۸۰%، متغیر ترویج فرهنگ برهنگی در مقابل فرهنگ عفاف با ۷۰% ، متغیر تقویت مذاهب ملحد در مقابل تشیع ناب با ۶۰% و متغیر تضعیف کارآمدی دین در عرصه سیاست با ۵۰% به ترتیب دارای بیشترین درصد فراوانی در برنامههای شبکههای فارسیزبان ناتوی فرهنگی بوده اند.
وجه تمایز آن با پژوهش پیشِ رو، در آنجاست که، اولاً در مواجهه رسانهای ناتوی فرهنگی با جمهوری اسلامی ایران، نگاه این تحقیق معطوف به صف رسانهای دشمن است و همچنین آرایش و رفتار رسانهای ناتوی فرهنگی را مورد مداقه قرار داده است. ثانیاً اینکه، روش تحقیق آن به شیوهی کمی بوده، درحالیکه تحقیق حاضر ناظر بر روشهای کیفی انجامگرفته است. ثالثاً آنکه به الگوی آرایش رسانهای نمیپردازد.
- البرزی دعوتی، هادی (۱۳۹۱). آیندهپژوهی حضور صداوسیمای ایران در فضای اینترنت. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه صداوسیما، تهران.
در این پژوهش، با توجه به تکامل و توسعه اینترنت، ابتدا از طریق مطالعات اسنادی، روندهای مؤثر در آینده رسانه ملی در عرصه اینترنت شناسایی شده که عبارتاند از: رشد فناوری، تغییرات فرهنگی و اجتماعی، اسناد بالادستی، رقبای سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در فضای مجازی، رقابت حرفهای در تقابل با رقابت غیرحرفهای، هزینه و فایده در تولیدات رسانهای، ویژگیهای رسانههای نوین، جایگزینی تبلیغات تلویزیونی با تبلیغات اینترنتی، آغاز به کار اینترنت ملی و تشکیل شورای عالی مجازی. همچنین آیندههای محتمل رسانه ملی در فضای اینترنت، تعریف شده که با بررسی دیدگاههای ۲۰ صاحبنظر- با بهره گرفتن از روش دلفی- نتایج پژوهش به تفکیک درصدهای اولویت حضور، به دست آمد. با توجه به درصد نتایج، در آینده موازی، توجه به رسانهاینترنت و فضای مجازی از لحاظ تأمین نیروی انسانی، بودجه و سایر موارد موردنیاز مانند رسانههای سنتی «رادیو و تلویزیون»، در این پژوهش، پیش بینی شده است.
بر این اساس، وجه قرابت موضوعی آن را با پژوهش حاضر میبایست در نوع حضور و آرایش صداوسیما در اینترنت دانست. اما وجه افتراق آن در آنجاست که، هدف پژوهش حاضر پیشنهاد «الگوی آرایش رسانهای بوده و همچنین ناظر بر شبکه های ماهوارهای است و نه حوزه اینترنت.
- باصری، احمد (۱۳۹۱). راهبردهای مقابله با جنگ رسانهای غرب علیه جمهوری اسلامی ایران. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه جامع امام حسین (ع)، تهران.
این پژوهش، در ابتدا جنگ رسانهای، برای تصاحب عرصه افکار عمومی را مورد مداقه قرار داده است و در مواجهه با این جنگ رسانهای که بخصوص در شبکه های ماهوارهای نمود یافته، این پژوهش به دنبال شناسایی و ارائه راهبردها و راهکارهای عملی متناسب با توانمندیهای موجود رسانهای کشور میباشد. در این پژوهش با بهره گرفتن از روش «دلفی»، راهبردها و راهکارهای پیشنهادی مورد ارزیابی متخصصان قرارگرفته است. جامعه آماری این مطالعه، متخصصان علوم ارتباطات، جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی و کارشناسان و متخصصان رسانه و جنگ رسانهای در کشور بودند که با بهره گرفتن از روش نمونهگیری هدفمند تعداد ۳۰ نفر انتخاب و مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند.
نتایج بهدستآمدهی این تحقیق حاکی از آن است که مهمترین راهبردهای مقابله با جنگ رسانهای غرب بر ضد جمهوری اسلامی ایران «افزایش اعتماد مخاطب به رسانه ملی از راه پاسخگویی جامع و کامل به همه نیازهای خبری، اطلاعاتی، سیاسی و اجتماعی» و اتخاذ سیاست رسانهای «مصونسازی مخاطب در برابر اثرات مخرب شبکههای ماهوارهای» بهجای تلاش در جهت حذف فیزیکی یا آزاد گذاری کامل این رسانهها میباشد و مهمترین راهکارهای پیشنهادی، افزایش اعتماد مخاطب به رسانه از راه ارائه اخبار و اطلاعات شفاف، روشن، چندجانبه و دقیق به مخاطب، افزایش اعتماد مخاطب به رسانه ملی از راه تهیه و تولید اخبار و گزارشهای داخلی و خارجی بیطرفانه و غیر جانبدارانه و افزایش تطابق پیام رسانه ملی با نیازهای اطلاعاتی و خبری مخاطب از راه ارزیابی مداوم نیازهای مخاطبان در گروههای مختلف اجتماعی و سنی است.
همانگونه که نتایج تحقیق نشان داد، وجه تمایز این تحقیق با تحقیق حاضر(پیشنهاد الگوی آرایش رسانهای)، در آن است که این تحقیق راهکار مقابله با جنگ رسانهی دشمن را ارائه میدهد و تحقیق حاضر بر آن است تا یک الگوی آرایش رسانهای، پیشنهاد دهد.
- باقریان، علی (۱۳۹۰). شیوهها و راهکارهای اجرایی آمریکا در استراتژی جنگ نرم علیه ایران در سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ با تأکید بر اسناد ویکیلیکس. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، تهران.
آمریکا رویکردهای مختلفی را تاکنون برای بهزانو درآوردن ایران و وادار کردن آن به تسلیم و نهایتاً تغییر رژیم بکار برده است. این رویکردها در دو دسته کلی سخت افزارانه و نرم افزارانه قرار داشته است. ناکامی این کشور در دستیابی به اهداف رویکردهای سخت افزارانه باعث شد تا راهبرد نرم افزارانه یا جنگ نرم را اتخاذ نماید. امروزه با کوچکتر و پیچیدهتر شدن جهان بهواسطه رشد روزافزون وسایل ارتباطجمعی از قبیل اینترنت و ماهواره معادلات گذشته در تنظیم روابط بین کشورها تا حدود زیادی بههمخورده و جای خود را به معادلات جدیدی داده است؛ بهگونهای که بهجای بهکارگیری مستقیم زور، توجه قدرتها به استفاده از قدرت نرم و ایجاد تغییرات از طریق مسالمتآمیز با بهکارگیری شیوههای نوین مداخله در امور داخلی کشورها، مورد توجه قرار گیرد. لذا این تحقیق در پی آن است که شیوهها و راهکارهای اجرایی آمریکا در استراتژی جنگ نرم علیه ایران را بررسی نماید.
نگاه این تحقیق بیش از همه معطوف به شناخت شیوهها و راهکارهای آمریکا در جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی است.
- علیاکبر زاده انزابی، ابراهیم (۱۳۹۱). راهبردهای صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در دیپلماسی رسانهای کشور. پایاننامه کارشناسی ارشد،
این تحقیق ضمن بررسی راهبردهای موجود رسانه ملی در رابطه با دیپلماسی رسانهای کشور به دنبال ارائه پیشنهادهای عملی در رابطه با دیپلماسی رسانهای کشور میباشد.
- قنادیان، حسن (۱۳۸۶). استراتژی جنگ رسانهای استعمار فرانو در منطقه خاورمیانه مطالعه مورد جمهوری اسلامی ایران. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، تهران.
هدف این پژوهش بررسی قدرت رسانهها و ارتباط آنها با مراکز قدرت، بررسی ماهیت استعمار فرانو و چیستی جنگ رسانهای و ارتباط این دو باهم، عملکرد جنگ رسانهای استعمار فرانو در قبال مسلمانان و جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه است. روش پژوهش نیز برای تجزیهوتحلیل اطلاعات از روش توصیفی - تحلیلی و برای جمعآوری اطلاعات از روشهای کتابخانهای و بررسی اسناد و مدارک استفاده شده است.
این تحقیق، در پایان به یک نتیجه کلی اکتفا می کند و آن اینکه رسانههای وابسته به شبکه قدرت استعمار فرانو، پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران و همچنین بیداری اسلامی در کشورهای منطقه، آنها را نشان رفته و میخواهند سرچشمه بیداری اسلامی را که جمهوری اسلامی ایران است؛ تضعیف ، استحاله و براندازی نماید.
- عبدالهی نژاد ، علیرضا (۱۳۸۹). مطالعه الگوهای نوین جنگ رسانهای غرب علیه جمهوری اسلامی ایران. دو فصلنامه مطالعات قدرت نرم ، ۱(۱) .
(مورد شناسی: تحلیل محتوای مطالب خبری مرتبط با دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ در تارنمای بیبیسی فارسی)
این مقاله با اشاره به رسانههای جمعی و تأکید بر قدرت تأثیرگذاری و اقناع آن، به حوادث انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۸۸ و هجمه وسیع و سنگین روانی و سیاسی از سوی امپریالیسم رسانهای غرب علیه ایران می پردازد.
مقاله حاضر همچنین، به بازنمایی مطالب خبری مرتبط با دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۸۸ در تارنمای فارسی بیبیسی می پردازد که به روش تجزیهوتحلیل محتوا انجامشده است. همچنین نگارنده مقاله تلاش نموده تا با تمرکز ویژه بر الگوهای فرایندی خبر، نحوه تهیه و تنظیم مطالب خبری در رسانه بیبیسی ـ با تأکید بر وبگاه (تارنما) بیبیسی فارسی ـ و چگونگی بازنمایی پدیده انتخابات دهم ریاست جمهوری در این رسانه، یکی از اساسیترین شیوهها و تاکتیکهای اثرگذاری رسانهای بر مخاطبان هدف یعنی «بازنمایی» و «انگاره سازی» رسانهای در یک چارچوب توصیفی ـ تبیینی مورد واکاوی و ارزیابی قرار گیرد. جامعه آماری این پژوهش، مطالب خبری مرتبط با ایران در پایگاه اینترنتی (تارنما) فارسی «بیبیسی» است که در ۶ ماهه نخست سال ۱۳۸۸ بهصورت به هم پیوسته و روزانه بهدستآمده است و حجم نمونه این تحقیق شامل ۳۰۰ مطلب متنوع خبری کاملاً مرتبط با پدیده انتخابات بوده است. بر اساس یافته های پژوهش، تمرکز اصلی وبسایت بیبیسی فارسی بر ارزشهای خبری «شهرت» و «برخورد» یا ترکیبی از این دو است.
این رسانه به دور از اصول روزنامهنگاری حوادث مربوط به صحنه انتخابات ایران در چارچوب راهبردهای خبری ـ تبلیغی خود علیه جمهوری اسلامی پرداخته و به نسبت ۶۶درصد اخبار خود را با جهتگیری منفی علیه ایران منتشر کرده است. بیبیسی از این رهگذر به دنبال ارائه تصویری فراواقعی و بازنمایی شده از صحنه سیاسی ایران و القای «بحران»، «آشوب»، «بیثباتی سیاسی»، «تشدید نافرمانی مدنی» به مخاطبان انبوه خود در داخل کشور و محیط بینالمللی برآمده است. دغدغه این مقاله که با روشهای کمی به نتایج خود رسیده است، در صف جنگ رسانهای علیه ایران، تنها متمرکز بر بیبیسی بوده و رفتار رسانهای آن را ارزیابی نموده است.
- نیازمند بناب، رامین (۱۳۹۱). تأثیر قدرت نرمافزاری آمریکا بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و نقش رسانه ملی در مقابله با آن. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی(دانشکده علوم سیاسی)، تهران.
[۱]. Brookings